چطوری عشق فیلم! رسیدیم به "کوکو"، این انیمیشن پیکسالر که اشک همهمون رو درآورد، نه فقط یه انیمیشن سادهست، یه جورایی یه نامه عاشقانه به فرهنگ مکزیکی و روز مردگان هم هست.
داستان از این قراره که یه پسر بچه به اسم میگل، عاشق موسیقیه، ولی توی خونوادهاش موسیقی قدغنه! یه جور نفرین خونوادگیه انگار. میگل اما دلش پره از نُت و آهنگ، مخصوصا آهنگای یه خواننده افسانهای به اسم ارنستو دلا کروز. یه روزی، روز مردگان، میگل یه گیتار قدیمی رو برمیداره و یهو سر از دنیای مردگان درمیاره! آره درست شنیدی، دنیای مردگان!
اونجا با اسکلتهای رنگارنگ و عجیب و غریب روبرو میشه، از جمله با اجداد فوت شدهاش. خیلی باحاله که دنیای مردگان رو اصلا ترسناک نشون نداده، برعکس، یه جای رنگی پنگی و پر از زندگیه، البته زندگی از نوع اسکلتی! میگل تو این دنیای جدید دنبال جد جد بزرگ خودش، همون ارنستو دلا کروز میگرده، فکر میکنه اون میتونه کمکش کنه به دنیای زندهها برگرده و طلسم موسیقی رو از خونوادهاش برداره.
فیلم پر از رنگ و موسیقیه، آهنگاش که دیگه نگم برات، مخصوصا "Remember Me" که هم جایزه اسکار برد هم دل همه رو. تصاویرش هم که پیکسالره دیگه، معلومه چقدر خوشگل و با جزئیاته. یه چیزی که خیلی تو فیلم کوکو دوست دارم اینه که خیلی مودبانه و با احترام فرهنگ مکزیکی رو نشون میده، اصلا مسخره بازی در نیاورده، اتفاقا خیلی هم با عشق و علاقه درستش کردن.
یه نکته دیگه هم که شاید جالب باشه، اینه که اول قرار بود داستان درباره یه بچه آمریکایی باشه که ریشه مکزیکی داره، ولی بعدا دیدن نه، بهتره داستان رو از دید یه بچه مکزیکی بگن که اصالت داستان حفظ بشه. این نشون میده چقدر برای سازندهها مهم بوده که به فرهنگ اصلی داستان احترام بذارن.
در کل، کوکو فقط یه انیمیشن نیست، یه درس زندگیه، درباره خونواده، خاطرات، رویاها و اینکه هیچوقت نباید امیدتو از دست بدی. اگه هنوز ندیدی، حتما ببین، قول میدم پشیمون نشی، فقط دستمال کاغذی یادت نره! :))