2024 | کوکو | Cuckoo

کوکو

:: Cuckoo ::
#img_alt#
ببین رفیق، این فیلم Cuckoo که تازه اومده، انگار یه جورایی خواسته هم ترسناک باشه هم یه ذره علمی تخیلی قاطیش کنه، البته با چاشنی رمز و راز. داستان از این قراره که یه دختر نوجوون، اسمش گرچن، با خونواده‌ش از شهر شلوغ پلوغ فرار می‌کنن می‌رن یه منطقه خوش آب و هوا تو دل کوه‌های آلپ. فکر کن، آلپ! همونجا که انگار وسط کارت پستال زندگی می‌کنی. خلاصه اینا می‌رن اونجا که یه هتل جدید بسازن، بابای مرموز گرچن هم اونجا یه کاری دست و پا می‌کنه. رئیس باباهه، یه آدمیه به اسم هِر کونیگ، که خیلی مرموزه و یه جورایی انگار همه‌کاره‌س اون دور و برا. از همون اول که اینا می‌رسن، اتفاقای عجیب غریب شروع می‌شه. مهمونای هتل یه وضعی‌شون می‌شه، یه صدایی انگار تو فضا می‌پیچه که آلمای بیچاره، خواهر کوچیکه گرچن، رو از حال می‌بره. خود گرچن هم یه سایه مشکوک می‌بینه که با دوچرخه داشته می‌رفته خونه، ولی پلیس میگه بیخیال بابا، حتماً بچه‌ها شیطونی کردن. بعد یهو یه کارآگاه سر و کله‌ش پیدا می‌شه، دنبال یه قتلیه که انگار ربط داره به همون سایه. گرچن با یه دختر دیگه تو هتل دوست می‌شه، اسمش اِده، و قرار می‌ذارن فرار کنن از اون جهنم دره. ولی مگه می‌ذارن؟ درست موقع فرار، همون صدای عجیب میاد، نزدیک بوده زیر ماشین برن با اون سایه، و خب ماشین‌شون چپ می‌کنه و گرچن بدجور زخمی می‌شه و مجبور می‌شه بمونه همونجا. کارآگاهه میگه این سایه قاتله و احتمالا یکی از همون مهمونایی که حالشون بد شده بود، قربانی بعدیه. اینا کمین می‌ذارن، می‌بینن سایه حمله می‌کنه به همکار گرچن، تریکسی، و می‌خواد یه ماده لزج و عجیب غریب بهش تزریق کنه! روز بعد، گرچن می‌ره یقه باباش و هِر کونیگ رو می‌گیره، میگه چه خبرتونه اینجا؟ هِر کونیگ یهو لو می‌ده که یه بسته پستی برای خونواده رسیده که توش وسایل مادر مرحوم گرچن بوده. باباهه هم اعتراف می‌کنه که خونه قدیمی‌شون رو فروخته. گرچن قاطی می‌کنه، می‌ره تو اتاقش با اون بسته، نوار ضبط صوت مادرش رو گوش می‌ده. یهو یه صدایی از آلما می‌شنوه، انگار با کامپیوتر حرف می‌زنه، می‌گه به مامان گرچن بگید با گرچن تماس بگیره که خوشحالش کنه! گرچن میاد بیرون می‌بینه خونواده نیستن! کونیگ میگه آلما دوباره تشنج کرده بردنش بیمارستان. میگه من تو رو می‌برم ایستگاه قطار که فرار کنی، ولی اول باید بریم خونه من یه پولی بهت بدم. می‌رن خونه کونیگ، اونجا دیگه راستشو میگه. میگه کارآگاهه پلیس خوبی نیست، اون سایه هم آدم نیست، یه نژاد دیگه‌ن که مثل پرنده کوکو تخم‌شون رو تو بدن بقیه می‌ذارن! این کوکوها با صداشون آدما رو گیج می‌کنن و بچه خودشون رو تو بدن آدما پرورش میدن. بچه کوکوها، مثل آلما، تو بدن آدما رشد می‌کنن تا بزرگ بشن و برن پیش نژاد خودشون. کونیگ هم داشته این نژاد رو تو هتلش آزمایش می‌کرده. بابای گرچن و زنش هم ناخواسته سال‌ها پیش تو ماه عسل‌شون اونجا بودن و گیر افتادن. کونیگ گرچن رو می‌ندازه تو استخر خونه‌ش و با یه فلوت یه کوکوی نوجوون رو صدا می‌کنه. کوکوی نوجوون میاد سمت گرچن و می‌خواد بهش حمله کنه، ولی یهو کارآگاهه سر می‌رسه، کونیگ رو می‌کشه و کوکو هم ناکار می‌شه. کارآگاهه و گرچن می‌رن بیمارستان، می‌بینن کونیگ می‌خواسته آلما رو به مادر واقعیش، همون سایه، برسونه. گرچن می‌فهمه کارآگاهه فقط نمی‌خواد مادر کوکوها رو بکشه، بلکه آلما رو هم می‌خواد از بین ببره! گرچن چاقوش رو فرو می‌کنه تو کارآگاهه. می‌رسه به آلما، مادر کوکوها رو تهدید می‌کنه که اگه نزدیک بشه آلما رو می‌کشه. آلما اشتباهی فرار می‌کنه. گرچن دنبالش می‌ره، مادر کوکوها هم دنبال گرچن. گرچن هدفون می‌ذاره تو گوشش که صدای جیغ مادر کوکوها رو نشنوه و چاقو رو فرو می‌کنه تو گلوی مادر کوکوها و کارش رو تموم می‌کنه. گرچن و آلما دوباره به هم می‌رسن. آلما دوباره به گرچن اعتماد می‌کنه چون گرچن ازش تشکر می‌کنه بابت پیغامش به مادرش. برمی‌گردن می‌بینن کونیگ هنوز زنده‌س و کارآگاهه هم زخمیه و دارن با هم دعوا می‌کنن. آلما می‌بینه هر دوتاشون اسلحه دارن، گوشای گرچن رو می‌گیره و یه جیغ بنفش می‌کشه که هر دوتاشون رو گیج می‌کنه و خواهرا فرار می‌کنن. کونیگ و کارآگاهه همدیگه رو می‌کشن. بیرون هتل، اِد که حالش بهتر شده، منتظرشونه. سوار ماشین می‌شن و از اون جهنم دره فرار می‌کنن. بازیگرای فیلم هم هانتر شِیفر، یان بلوتهارت، مارتون سوکاس، جسیکا هنویک و دن استیونز هستن. کارگردانش هم یه آقاییه به اسم تیلمان سینگر. در کل، فیلم انگار هم می‌خواسته یه ترسناک متفاوت باشه، هم یه ذره حرفای علمی تخیلی بزنه. بعضی منتقدا خوششون اومده، بعضی‌ها هم نه. ولی خب، اگه اهل فیلمای ترسناک عجیب و غریب باشی، شاید بدت نیاد یه نگاهی بهش بندازی. حداقل مناظر آلپ رو داره که حال آدمو خوب کنه!