بریم سراغ فیلم "خاکسترهای آنجلا" (Angela's Ashes). یه فیلم درام و به قول معروف "coming-of-age" یا همون "رسیدن به بلوغ" خودمونه، محصول سال ۱۹۹۹. کارگردانش آلن پارکر بوده، همون کارگردان کار درست که فیلمهای خفنی مثل "میدنایت اکسپرس" و "دیوار پینک فلوید" رو هم ساخته.
داستان فیلم از یه کتاب خاطرات به همین اسم، نوشته یه نویسنده ایرلندی به اسم فرانک مککورت، برداشته شده. یعنی قصه زندگی خودشو تعریف میکنه.
بازیگرای اصلیش امیلی واتسون و رابرت کارلایل هستن که انصافا بازیشون تو این فیلم عالیه. امیلی واتسون نقش مادر خونواده، آنجلا رو بازی میکنه و رابرت کارلایل هم نقش پدر، مالاکی. البته نقش فرانک مککورت رو تو سنهای مختلف سه تا بازیگر بازی کردن: جو برین، سیاران اونز و مایکل لگ.
داستان فیلم درباره یه خونواده ایرلندی فقیره که اول تو بروکلین آمریکا زندگی میکنن، ولی بعد مجبور میشن برگردن ایرلند. زندگیشون پر از بدبختی و فلاکت و مریضی و گرسنگی و این حرفاست. پدر خونواده دائم الخمره است و پول و پلهای هم دست و بالش نیست. مادر هم که بیچاره هر چی تلاش میکنه نمیتونه خونواده رو از این وضعیت نجات بده. فیلم از زبون پسر بزرگ خونواده، فرانک، روایت میشه و ما بدبختیها و سختیهای این خونواده رو از چشم اون میبینیم.
فیلم خیلی تلخه، خیلی سیاه و سفید و واقعیه. یعنی اصلا خبری از رنگ و لعاب هالیوودی نیست. یه جورایی انگار داری مستند زندگی فلاکتبار یه خونواده رو تماشا میکنی. از اون فیلمهاست که حسابی روت تاثیر میذاره و شاید تا چند روز حالت رو بگیره.
البته بگم که بعضی از منتقدها میگن فیلم نتونسته اون حس و حال کتاب رو کامل منتقل کنه و یه خورده از طنز و اون نگاه خاص فرانک مککورت به زندگی فاصله گرفته. مثلا تو سایت "Rotten Tomatoes" که رتبه اش بر اساس نظر منتقدهاست، نمره اش خیلی بالا نیست، حدود ۵۲ درصد. تو سایت "Metacritic" هم که میانگین نمره منتقدا رو میذاره، نمرهاش ۵۴ از ۱۰۰ شده، که بازم نشون میده نظرها نسبت به فیلم خیلی مختلفه.
ولی خب، با همه این حرفا، بازی مایکل لگ که نقش فرانک نوجوون رو بازی میکنه، خیلی تحسین شده. میگن خیلی خوب تونسته اون حس و حال یه نوجوون ایرلندی تو اون شرایط سخت رو نشون بده.
موسیقی فیلم رو جان ویلیامز ساخته، همون آهنگساز معروف که موسیقی "جنگ ستارگان" و "آروارهها" رو هم ساخته. موسیقی فیلم خیلی خوبه و به فضای غمانگیز فیلم میاد و حتی نامزد جایزه اسکار هم شده بود برای بهترین موسیقی متن. البته جایزه رو نگرفت متاسفانه.
در کل، "خاکسترهای آنجلا" فیلمیه که اگه دنبال یه درام واقعی و تاثیرگذار میگردی که از این فیلمهای آبکی هالیوودی فاصله داشته باشه، ارزش دیدن رو داره. فقط آماده باش که با یه فیلم غمگین و سخت روبرو میشی. اگه روحیه ات حساسه، شاید بهتره یه وقت دیگه که حال و هوات بهتره ببینیش. ولی به نظر من که فیلم بازم، دیدنش تجربه خوبیه.