خب رسیدیم به فیلم "گودریچ" (Goodrich)! اسمش یکم عجیبه نه؟ انگار اسم یه جور وسیله خونگیه، ولی خب فیلمه دیگه. داستان از این قراره که یه آقایی هست به اسم اندی گودریچ، ۶۰ سالشه و دلال هنره تو لسآنجلس. گالری هنرش هم داره کمکم به فنا میره. یه شب زنش، نائومی، زنگ میزنه میگه زده به سرش رفته کمپ ترک اعتیاد ۹۰ روزه! بعدشم میگه دیگه نمیخواد اندی رو ببینه و بهش زنگ نزنه. انگار اندی خان اصلا تو باغ نبوده که زنش معتاده و اوضاعش خرابه.
خلاصه، نائومی میره و اندی میمونه با دو تا بچه دوقلو ۹ سالهشون، بیلی و موز. این بابا انقدر غرق کار بوده که از بچه داری هیچی حالیش نیست. نه صبحها میرسه بچهها رو مدرسه ببره، نه هیچی. به بچهها دروغ میگه که مامانتون رفته پیش مامان بزرگش تو یه شهر دیگه، ولی بچهها زود میفهمن که مامانشون تو کمپه. تو همین گیر و دار، اندی با یه بابای دیگه به اسم تری دوست میشه که اونم تکوالده و شوهرش سه سال پیش ولش کرده رفته.
یه دختر بزرگتر هم داره اندی از زن قبلیش، گریس، ۳۶ سالشه. رابطهشون خیلی خوب نیست چون اندی همش سر کار بوده و گریس رو مامانش بزرگ کرده. حالا اندی از گریس کمک میخواد که از دوقلوها نگهداری کنه و کمکم رابطهشون بهتر میشه. گریس هم بارداره از شوهرش پیت که دکتر گوش و حلق و بینیه، ولی اندی فکر میکنه پیت لیاقت دخترش رو نداره! باباها دیگه!
از اون طرف، حسابدار اندی بهش میگه گالریش داره ورشکست میشه چون هنرمنداش پول در نمیارن و اجاره و خرج کارمندها خیلی بالاست. اندی هم میفته دنبال این که آثار یه نقاش تازه فوت شده به اسم ترزا تامپسون رو از دخترش لولا بگیره و یه نمایشگاه بزنه که شاید گالری رو نجات بده.
تو این چند ماه، اندی همش داره دست و پا میزنه که هم پدر خوبی باشه برای بیلی و موز، هم رابطهش رو با گریس درست کنه، هم گالریش رو از ورشکستگی نجات بده و هم با لولا معامله کنه. زن سابقش آن و گریس هردو میگن که اندی خیلی بهتر شده و انگار سر عقل اومده.
آخرش لولا قبول میکنه که آثار مادرش رو به اندی بسپره، ولی یهو میزنه زیرش و اندی مجبور میشه گالری رو ببنده. یه مهمونی خداحافظی میگیره و با گریس میشینن حرف میزنن که حالا چیکار کنه. گریس میگه برو سفر، بیشتر پیش بچهها باش، پدربزرگ شو! اندی هم قبول میکنه که گریس رو برای دکتر رفتن ببره چون مامانش نیست و پیت هم سر کاره.
شب کریسمس، نائومی یهو برمیگرده خونه و میگه حالش بهتره ولی هنوز میخواد طلاق بگیره. اندی هم انقدر هول میشه که یادش میره گریس رو ببره دکتر. گریس هم خودش با اسنپ میره مطب دکتر و کلی سر اندی داد و بیداد میکنه که چرا تو بچگی پیشش نبوده، چرا همیشه غیرقابل اعتماده و چرا الان که پیر شده تازه آدم شده و دوقلوها دارن از این بابای خوب بهرهمند میشن. وسط داد و بیداد، کیسه آب گریس پاره میشه و چند هفته زودتر از موعد زایمانش شروع میشه!
اندی هولهول گریس رو میرسونه بیمارستان و تا پیت بیاد پیشش میمونه. یه لحظه قلب بچه نامنظم میشه و ممکنه سزارین اورژانسی لازم بشه، ولی پیت گریس رو آروم میکنه و گریس طبیعی زایمان میکنه. اندی هم اشک تو چشماش جمع میشه و میبینه که نوهش چه پدر خوبی خواهد داشت.
گریس یه دختر سالم به دنیا میاره و اندی بغلش میکنه و بیلی و موز هم نگاه میکنن. چه پایان شیرینی!
بازیگرهای فیلم هم کم نیستن! مایکل کیتون نقش اندی گودریچ رو بازی میکنه، میلا کونیس نقش گریس رو، کارمن اجوگو نقش لولا رو، مایکل یوری نقش تری رو، کوین پولاک نقش شریک اندی رو، و ویوین لیرا بلر هم نقش بیلی رو. لورا بناتی و اندی مکداول هم هستن تو فیلم. کارگردانش هم یه خانومی هست به اسم هالی میرز-شایر.
فیلمبرداریش تو لسآنجلس بوده و ژانر فیلم هم کمدیه. انگار فیلم خیلی هم بد نبوده، چون تو سایتهای نقد فیلم مثل راتن تومیتوز ۸۱ درصد منتقدها ازش تعریف کردن و امتیاز ۶.۳ از ۱۰ دادن. تو سایت متاکریتیک هم امتیاز ۶۲ از ۱۰۰ گرفته که نشون میده نقدهای مثبتی داشته. یه منتقد هم گفته فیلم "گودریچ" از اون کمدیهای بزرگسالانهایه که ارزش چند بار دیدن داره. فروش فیلم هم تا الان نزدیک ۲ میلیون دلار بوده.
به نظر میرسه فیلم "گودریچ" یه جور کمدی خانوادگیه که به روابط پدر و دختری و پدری با بچههای کوچیکتر و مشکلات زندگی یه مرد ۶۰ ساله میپردازه. اگه دنبال یه فیلم کمدی و سرگرمکننده هستید که هم خندهدار باشه هم یه کم احساسی، شاید "گودریچ" انتخاب خوبی باشه. مایکل کیتون هم که تو اینجور نقشها معمولا خوب درمیاد. در کل، به نظر فیلمی نیست که خیلی شاهکار باشه ولی برای یه شب فیلم دیدن تو خونه بد هم نیست.